من برونگرا هستم و همسرم درونگرا, نمیدانم چه باید بکنم؟
گزارشپرسش
دلیل گزارش را بنویسید
نامزد کردهایم، اما رابطه ما بسیار کم است و اغلب من تماس میگیرم. به مشاور مراجعه کردیم و گفت من برونگرا هستم و شوهرم درونگرا. نمیدانم چه باید بکنم؟
حل شده
0
مشکلات همسرداری
7 سال
1 پاسخ
695 مشاهده
0
پاسخ ( ۱ )
دلیل گزارش را بنویسید
صرف ویژگیهای شخصیتی، چه با دیدگاه مشابهت و چه با دیدگاه تضاد طرفین، نه تضمینکننده یک زندگی موفق و نه تهدیدکننده آن است. ویژگیهای شخصیتی، به بخشی از زندگی مرتبط است نه به همه آن.
در نظریههای مرتبط با این قضیه بحثهای زیادی مطرح است؛ اینکه آیا زن و مردی که میخواهند با هم ازدواج کنند، باید از لحاظ ویژگیهای شخصیتی متضاد هم باشند و از قانون جذب مخالف، پیروی کنند یا اینکه ویژگیهایشان مثل هم باشد تا بتوانند جذب هم شوند و در نهایت زندگی خوبی داشته باشند.
در این مورد دو نظر مطرح میشود؛ نظریه قدیمیتر، نظریه مکملبودن است که در مباحث فلسفی قدیم هم وجود دارد. گفته میشود زن و شوهر مثل دو بخش یک پازل هستند که وقتی در کنار هم قرار میگیرند، همدیگر را کامل میکنند.
برای مثال، یک خانم برونگرا اگر میخواهد در زندگی موفق باشد حتماً باید با یک مرد درونگرا ازدواج کند یا بالعکس. نظریهای که معتقد است، زوجها باید دو قطب مخالف باشند تا همدیگر را جذب کنند.
نظریههای روانشناختی اولیه مرتبط با خانواده و تشکیل زندگی مشترک نیز تقریباً این نکته را تأیید میکرد. این روانشناسان معتقد بودند ویژگیهای افرد باید با هم چفت و بست داشته باشد. اگر مرد پول خرجکن است، همسرش باید مقتصد باشد و بالعکس یا اگر یکی شاد است، دیگری مقداری ناشاد باشد! اما تحقیقات بعدی نشان داد که لزوماً این نظر درست نیست.
وقتی همسران ویژگیهای شخصیتی مشابه داشته باشند، ویژگیهای یکدیگر را تقویت میکنند؛ پس عزت نفس و هسته اولیه شخصیتی دو نفر تقویت میشود. بنابراین قانون مشابهها همدیگر را جذب میکنند، مطرح میشود.
نظریهای در روانشناسی به نام اسورتیومتینگ مطرح میشود؛ جفتیابی و همسریابی مشابهها که به نوعی موجب تأیید و تقویت ویژگیهای فرد میشود.
اما در پاسخ به این سؤال که کدامیک از این نظریهها در عمل بهتر میتواند جواب بدهد، هیچ حکم واحدی نمیتوان صادر کرد. هر دوی این دیدگاهها در روانشناسی مطرح است. خیلیها معتقدند مشابهها همدیگر را جذب میکنند و خیلیها هم معتقدند که متضادها این گونهاند، اما در عمل، در زندگی، برخی مواقع وجود دارد که فرمول مشابه یا متضاد، درست عمل نمیکند.
زندگی مشترک، فقط در ویژگیهای شخصیتی خلاصه نمیشود. به قول روانشناسی به نام میشل، رفتارهای انسان تابع ویژگی، موقعیتها و شرایطی است که درون آن قرار گرفتهاست.
این طور نیست که لزوماً فکر کنیم همهچیز شخصیت ما را ویژگیهای شخصیتیمان میسازد و صفات شخصیت ما است که مؤثر است. چهبسا زن و شوهری بر اساس قانون مشابهتها ازدواج کردند، اما در محیط خانوادگی، موقعیتی و در شرایط اجتماعی کلانتری قرار میگیرند که آن شرایط و موقعیت تعیین میکند، آنها میتوانند یا نمیتوانند با هم به زندگی خود ادامه دهند.
همکاران روانشناس و مشاور در بسیاری مواقع میخواهند این صفات را برجسته و پررنگ کنند، اما به این نکته توجه نمیکنند که مواقع زیادی، تأثیر عوامل محیطی و عوامل موقعیتی و شرایط اجتماعی آشکارتر، مهمتر و تاثیرگذارتر از صفات شخصیتی است.
بنابراین اگر برخی از همکاران ما توصیه میکنند افراد متفاوت در ویژگیهای شخصیتی با هم ازدواج کنند، ممکن است در بدو امر و به لحاظ تئوریک و نظری درست باشد و فکر کنیم که این زندگی، موفق خواهد بود اما در عمل، شرایط اجتماعی و محیطی تعیینکنندهتر است و میتواند یک زندگی را به سمت موفقیت یا شکست پیش ببرد.
زمانی که فردی ازدواج کرد و در زندگی موفق نبود، باید ببیند که دلایل عدمموفقیت چیست؟ باید بتوان سرچشمه و منشأ تعارضات را پیدا کرد تا بعد آن را حل کرد.
متأسفانه به این دلیل که بسیاری از افراد در مراحل پیش از ازدواج، آموزش کافی ندیدهاند و بهجای اینکه با دلایل عقلانی به سمت ازدواج پیش بروند، به دلایل هیجانی صرف یا در اثر تبلیغاتی نظیر زندگی آسان و … که در سطح جامعه فراوان است، به سمت ازدواج میروند- که من اسم آن را ازدواجهای کارناوالی یا فلهای گذاشتهام که ازدواجهایی است که شناختی در آن نیست و مشخص نیست به سمت تفاهم میرود یا نه- بسیاری از خانوادههای ما بهخصوص در سالهای اول زندگی مشترک، مهارتهای حل تعارض را نمیدانند.
دختر و پسر بدون اینکه مهارتهای اولیه زندگی مشترک را داشته باشند و بدانند، تحمل یعنی چه و اینکه بدانند زمانیکه با هم اختلاف پیدا کردند، چه باید کنند و… وارد زندگی میشوند. این مسائل، ارتباطی به ویژگیهای شخصیتی ندارد.
ویژگیهای شخصیتی میتواند اندکی روی مشکل تأثیربگذارد، اما مسئله مهم، نداشتن مهارتهای حل تعارض و اختلاف خانوادگی است.
به نظر میرسد که بهترین توصیه برای زن و شوهری که با این مسئله مواجه شدهاند، این نیست که نباید از روز اول با هم ازدواج میکردند؛ بلکه باید به این زوج، مهارتهای حل تعارضات، آموزش داده شود و سعی کرد مسئله او را حل کرد.
سامانه پرسش و پاسخ روان شناسی نجوای مشاور
منبع:سپیده دانایی _ دکتر فرید براتی سده